English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (6873 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
square U مرتب کردن کلاه
squared U مرتب کردن کلاه
squares U مرتب کردن کلاه
squaring U مرتب کردن کلاه
swindle U کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
swindled U کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
swindles U کلاه گذاشتن یابرداشتن کلاهبرداری کردن
defraud U کلاه برداری کردن
defrauded U کلاه برداری کردن
defrauding U کلاه برداری کردن
defrauds U کلاه برداری کردن
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spearing U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
to block a hat U قالب کردن یک کلاه
To live on borrowed money . To play for time . U این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
Other Matches
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
casks U کلاه جنگی کلاه خود
cask U کلاه جنگی کلاه خود
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey U کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
capped U کلاه
pretty fellow U کج کلاه
nightcap U شب کلاه
nightcaps U شب کلاه
hat U کلاه
head piece U کلاه
ice-caps U یخ کلاه
cappa U کلاه
chapeau U کلاه
hats U کلاه
jack a dandy U کج کلاه
panache U پر کلاه
bilk U کلاه سر
headgear U کلاه
aigret U گل کلاه
beau U کج کلاه
opera hat U کلاه له شو
ice cap U یخ کلاه
pompom U گل کلاه
cap U کلاه
ice-cap U یخ کلاه
mantles U کلاه توری
stetsons U کلاه کابوی
helmet liner U کلاه فیبری
milliners U کلاه فروش
balaclava U کلاه دوچشمی
stetsons U کلاه وسترن
milliner U کلاه فروش
trilbies U کلاه شاپو
high hat U کلاه بلند
bathing cap U کلاه حمام
fraudulence U کلاه برداری
hat block U قالب کلاه
hat in hand U کلاه دردست
hat tree U کلاه اویز
gaud U کلاه برداری
rain hat کلاه بارانی
rain cap کلاه کریلی
galea U کلاه خود
helmet liner U کلاه کاسک
mantle U کلاه توری
bathing caps U کلاه حمام
periwig U کلاه گیس
helmets U کلاه خود
helmet U کلاه اهنی
helmet U کلاه خود
mutch U کلاه کتانی
postiche U کلاه گیس
miyred U کلاه دار
plumes U پر کلاه زنان تل
plume U پر کلاه زنان تل
peruke U کلاه گیس
petasus U کلاه بالدار
pitch cap U کلاه زفت
rug [American E] U کلاه گیس
helmets U کلاه اهنی
rip-off U کلاه برداری
rip-offs U کلاه برداری
hatpins U گیرهی کلاه
panama hats U کلاه پاناما
pavilion U کلاه فرنگی
pavilions U کلاه فرنگی
Welsh U کلاه گذاشتن
crash helmets U کلاه ایمنی
stetson U کلاه کابوی
streamer U نوارلباس یا کلاه
streamers U نوارلباس یا کلاه
panama hat U کلاه پاناما
pergolas U کلاه فرنگی
pergola U کلاه فرنگی
hatpin U گیرهی کلاه
hairpieces U کلاه گیس
hairpiece U کلاه گیس
hoods U کلاه اهنی
hoods U کلاه خود
hood U کلاه اهنی
hood U کلاه خود
kepi U کلاه کپی
stetson U کلاه وسترن
balaclavas U کلاه دوچشمی
frauds U کلاه برداری
swindled U کلاه برداری
swindles U کلاه برداری
hatbox U جعبه کلاه
tricone U کلاه سه ترک
tricorn U کلاه سه ترک
cockade U نشان کلاه
bonnet U کلاه سرگذاشتن
avant-sorps U کلاه فرنگی
casket U کلاه خدمت
crush hat U کلاه بازیگرخانه
uncap U کلاه از سر برداشتن
bonnets U کلاه سرگذاشتن
welch U کلاه گذاشتن
caskets U کلاه خدمت
casque U کلاه خود
belvidere U کلاه فرنگی
fraud U کلاه برداری
black cap U کلاه سیاه
belvedere U کلاه فرنگی
bareheaded U بدون کلاه
swindlers U کلاه بردار
swindlers U کلاه گذار
snowcap U برف کلاه
service cap U کلاه خدمت
swindler U کلاه بردار
polled U راس کلاه
swindle U کلاه برداری
polls U راس کلاه
swindler U کلاه گذار
tiaras U کلاه پادشاهی
fop U کج کلاه ابله
cocking U کج نهادگی کلاه
fraudulent U کلاه بردار
poll U راس کلاه
steel helmet U کلاه اهنی
berets U کلاه بره
hats U کلاه کاردینالی
skullcap U کلاه بره
skullcaps U کلاه بره
beret U کلاه بره
summer house U کلاه فرنگی
cock U کج نهادگی کلاه
hat U کلاه کاردینالی
fools cap U کلاه قیفی
cocks U کج نهادگی کلاه
hatter U کلاه فروش
wigs U کلاه گیس
wig U کلاه گیس
hatboxes U جعبه کلاه
capping U کلاه سازی
steel cap U کلاه فولادی
tiara U کلاه پادشاهی
door lintel U کلاه چهارچوب
d's cap U کلاه قیفی
be covered U کلاه برسر بگذارید
belvedere U کلاه فرنگی مهتابی
periwig U کلاه گیس زدن
barbers block U قالب کلاه گیس
hooded anorak U کاپشن کلاه دار
palm off <idiom> U سرکسی کلاه گذاشتن
periwigged U کلاه گیس دار
mitriform U مانند کلاه اسقف
aigrette U مرغ ماهیخوار کلاه پر
neck or nothing U یا سر میرود یا کلاه می اید
to bewig U کلاه گیس زدن
hatband U روبان دور کلاه
turbans U کلاه عمامه مانند
miyred U مانند کلاه اسقف
turban U کلاه عمامه مانند
hatbands U روبان دور کلاه
balaclava U نوعی کلاه اسکی
cucullate U شبیه کلاه خود
gross f. U کلاه برداری بزرگ
gasket U یکنوع کلاه کاسک
head gear U کلاه تمرین بوکس
gaskets U یکنوع کلاه کاسک
headguard U کلاه تمرین بوکس
headharness U کلاه تمرین بوکس
i was bitten U کلاه سرم رفت
crash helmets U کلاه خود ایمنی
boaters U کلاه حصیری لبهدار
wigmaker U کلاه گیس ساز
fur ruff U کلاه پشمی کت پارکا
with intent to defraud U بقصد کلاه برداری
fedora U کلاه نمدی مردانه
peak U کلاه نوک تیز
peaking U کلاه نوک تیز
peaks U کلاه نوک تیز
unbonnet U کلاه رااز سربرداشتن
casita U [کلاه فرنگی کوچک]
chatri U [کلاه فرنگی هندی]
outfoxing U کلاه سرکسی گذاشتن
outfoxes U کلاه سرکسی گذاشتن
outfoxed U کلاه سرکسی گذاشتن
outfox U کلاه سرکسی گذاشتن
lappet U لبه اویخته کلاه
gloriette U عمارت کلاه فرنگی
burgonet U نوعی کلاه خود
leghorn U کلاه سبدی ایتالیایی
top hats U کلاه مردانه استوانهای
capeline U کلاه خود کوچک
capeline U نوعی کلاه زنانه
tri corn U کلاه سه گوشه سه شاخه
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
busby U یکجور کلاه پوستی
busbies U یکجور کلاه پوستی
casquet U کلاه خودسبک وباز
pavilions U عمارت کلاه فرنگی
pavilion U عمارت کلاه فرنگی
balaclavas U نوعی کلاه اسکی
capuche U باشلق یا کلاه شنل
top hat U کلاه مردانه استوانهای
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com